سایر

در باب طراحی صحنه تعزیه

تئاتر حتی بدون کارگردان و نویسنده قابل‌تعریف است ولی صحنه بخشی جدانشدنی از تئاتر است
تئاتر حتی بدون کارگردان و نویسنده قابل‌تعریف است ولی صحنه بخشی جدانشدنی از تئاتر است

تاریخچه تعزیه

کسی از تاریخ دقیق ظهور تعزیه در ایران با خبر نیست. اولین اشاره به تعزیه به زمان حکومت آل‌بویه باز می‌گردد. با این وجود می‌توان رد پای تعزیه را حتی تا قبل از اسلام دنبال کرد. به گفته‌ برخی نمایش تعزیه شکل تکامل‌یافته و اسلامی «آیین سیاوشان» و «مصائب میترا» است. به این ترتیب می‌توان گفت تعزیه در دسته‌ نمایش‌های آیینی قرار می‌گیرد. پیتر بروک، کارگردان مشهور تئاتر، که در زمان ممنوعیت تعزیه سفری به ایران داشته است، از تعزیه به عنوان نمونه‌ کاملی از «تئاتر آیینی» یاد کرده است.

آنچه که درباره‌ تئاتر باید بدانید این است که، تئاتر حتی بدون کارگردان و نویسنده قابل‌تعریف است ولی پس از بازیگر و تماشاگر، صحنه بخشی جدانشدنی از تئاتر است.

در تکیه دولت تماشاگران تعزیه دور تا دور اجراگران به تماشا می‌ایستادند
در تکیه دولت تماشاگران تعزیه دور تا دور اجراگران به تماشا می‌ایستادند

طراحی صحنه در تعزیه

هنر اصیل ایرانی را به خاطر بیاورید. اگر حتی تا به حال اسم مینیاتور به گوشتان نخورده باشد مسلماً با فرش ایرانی آشنایی کامل دارید. معماری‌های قدیمی را در ذهن مرور کنید. آن چه در تمامی آن‌ها مشترک است علاقه‌ شدید هنرمند به مرکز کار است. در آثار هنری ایرانی نقوش طوری طراحی می‌شوند که چشم از هر جایی شروع به تماشا کند، کارِ دیدن را در مرکز تصویر به پایان برساند. این مسئله در فرهنگ ایرانی اسلامی نشان از بازگشت به درون و روح هر چیز دارد. صحنه‌ تعزیه نیز از این قاعده مستثنا نیست.

تماشاگران تعزیه دور تا دور اجراگران به تماشا می‌ایستند. (هرچند زمانی بوده است که به صحنه‌پردازی، تابلویی نقاشی از فضا اضافه می‌شد و یک سوی صحنه را اشغال می‌کرد ولی در شکل سنتی و اصیل تعزیه تماشاگر برای تماشا به اندازه‌ گرداگرد صحنه حق انتخاب داشت.) هیچ برتری‌ای میان تماشاگران وجود نداشته است. فقیر و غنی همه در کنار یکدیگر به تماشا می‌پرداختند و حتی اختلاف طبقه‌ای که در تکیه دولت -بزرگ‌ترین محل ثابت برگزاری تعزیه در تاریخ ایران- وجود داشته، اغلب برای برقراری امکان دید بوده است.

عنصر اصلی فضا و صحنه در تعزیه، سکوست

عنصر اصلی فضا و صحنه در تعزیه، سکوست

عنصر اصلی فضا و صحنه در تعزیه، سکوست. این سکو حتی ممکن است به معنای دقیق کلمه، سکو نباشد و تکه فرشی باشد که بر زمین پهن شده است. یا حتی خطی فرضی‌ باشد که بازیگران در حدود آن به بازی مشغول‌اند. سکو می‌تواند دایره، مربع و یا مستطیل باشد که هرکدام از این‌ها دارای مفهوم مستقلی است. سکوی دایره‌ای نشان از وحدت دارد و به تمامی دنیا و عالم ماوراء اشاره می‌کند در حالی که صحنه‌ چهار گوش نمایانگر چهار عنصر اصلی آب باد خاک و آتش است و اشاره به جهان دارد.

در تئاتر «بی چیز» زرق‌وبرق دکور و صحنه حذف می‌شوند و نمایش به یک نمایش بازیگر محور تبدیل می شود؛ همانند تعزیه

در تئاتر «بی چیز» زرق‌وبرق دکور و صحنه حذف می‌شوند و نمایش به یک نمایش بازیگر محور تبدیل می شود؛ همانند تعزیه

و اما درباره‌ اجزای داخل صحنه

در هنر مدرن، نبودِ چیزی به معنی وجود نداشتن آن نیست. صحنه‌ای که خالی از هر دکور و شیء‌ای باشد فاقد طراحی صحنه نیست. در واقع طراحی صحنه‌ آن، آن را خالی تعریف کرده است.

طراحی صحنه در تعزیه آن چیزی نیست که اغلب عادت داریم در نمایش‌ها جست‌وجویش کنیم. حتی پس از ورود تئاتر غرب به ایران کمتر دیده‌ایم که در تعزیه از دکورهای ثابت استفاده شود. دکورهای ثابت محدودکننده‌اند و فضای تعزیه را به واقع‌گرایی نزدیک می‌کنند. محدودکنندگی و واقع‌گرایی دکور، تعزیه را از هدف اصلی و رسالتش دور می‌کنند. از طرفی دیگر بازیگر با محدودیت لوازم صحنه، سهم بیشتری در اجرا دارد. او می‌تواند به تماشاگر نزدیک‌تر شود و تأثیر بیشتری بر او بگذارد. به عبارتی ارتباط او با تماشاگر مطابق «فرضیه‌ تئاتر بی‌چیز» گروتفسکی، به یک ارتباط ناب بدل می‌شود.

تئاتر بی‌چیز نوعی از تئاتر است در پاسخ به این پرسش که آیا تئاتر می‌تواند بدون صحنه‌پردازی، گریم، طراحی لباس وجود داشته باشد و پاسخ بله است. در این نوع تئاتر، زرق‌وبرق دکور و صحنه حذف می‌شوند و نمایش به یک نمایش بازیگر محور تبدیل می‌شود. دقیقاً همان اتفاقی که در تعزیه شاهد افتادنش هستیم.

 تعزیه به اشیاء پناه می‌برد

تعزیه به اشیاء پناه می‌برد

ولی آیا نبود دکور ثابت در تعزیه به این معناست که تعزیه فاقد طراحی صحنه است؟ به هیچ عنوان. در واقع تعزیه از ابزار دیگری برای تجسم فضا در ذهن مخاطب استفاده می‌کند. تعزیه به اشیاء پناه می‌برد. هر چیزی در تعزیه به یک دلیلی آن جاست. این اشیاء در سه دسته تقسیم‌بندی می‌شوند.

اشیائی که بیانگر خودشان‌اند. مثل شمشیر. آن‌ها هم استفاده دارند و هم موقعیت زمانی و مکانی و هویت نمایشنامه را می‌رسانند. دسته‌ دیگر اشیائی هستند که نشان‌دهنده‌ چیز دیگری هستند. به عنوان مثال اسب بی سوار نشان‌دهنده‌ شهادت است و اما دسته‌ آخر اشیائی هستند که به عنوان نماد به کار رفته‌اند. مثلاً یک تشت آب نماد فرات و یا یک شاخه‌ نخل نماد نخلستان است. در این میان احتمال هم دارد اشیائی باشند که در بیش از یک دسته جای بگیرند. به عنوان مثال چادر غارت شده هم چادر است، هم نشان از شکست اهل‌بیت دارد و هم بیانگر ظلم است.

خلاصه‌سازی و نمادگرایی جزو ارکان اصلی طراحی صحنه‌ی تعزیه است

خلاصه‌سازی و نمادگرایی جزو ارکان اصلی طراحی صحنه‌ی تعزیه است

در واقع خلاصه‌سازی و نمادگرایی جزو ارکان اصلی طراحی صحنه‌ تعزیه است. این مسئله زمانی زیباتر می‌شود که اغلب، وسایل تعزیه را مردم خودشان یکی‌یکی جمع کرده‌اند. ممکن است هر شیء متعلق به کسی باشند و به این طریق مردم خود را در این نمایش سهیم می‌دانند و با آن ارتباط بهتری برقرار می‌کنند و این چنین به گفته‌ پیتر بروک تعزیه به یک نمونه‌ کامل از تئاتر آیینی تبدیل می‌شود.

به گفته‌ پیتر بروک تعزیه یک نمونه‌ کامل از تئاتر آیینی است

به گفته‌ پیتر بروک تعزیه یک نمونه‌ کامل از تئاتر آیینی است