تابستان

نقاشی های معروف با تم تابستانه

دشت شقایق اثر کلود مونه
دشت شقایق اثر کلود مونه

دشت شقایق اثر کلود مونه

Claude Monet – Poppy Field -1873

این نقاشی، از آن منظره هایی دارد که در فصل های سرد وقتی دلمان برای تابستان تنگ شده می توانیم فقط با نگاه کردن به آن احساس گرما کنیم. شقایق هایی که در میلیون ها اتاق در سر تا سر دنیا نصب شده اند، شما را به دشت های گرم فرانسه می برند. به گل های قسمت جلویی قاب دقت کنید، قرمزی شان را ببینید. خیلی ها می گویند این زن و کودک درون نقاشی، همسر و دختر مونه نقاش این تابلو هستند. او این تابلو را در اولین نمایشگاه امپرسیونیستی خود در سال 1874 به نمایش گذاشت و حالا یکی از پرطرفدارترین نقاشی های دنیاست.

خوشه چین ها، اثر پیتر بروگل

خوشه چین ها، اثر پیتر بروگل

خوشه چین ها، اثر پیتر بروگل

Pieter Bruegel – The Harvesters -1565

خودتان فضای این نقاشی را ببینید و غرق در حس گرمای تابستان شوید: ستون های بلند از گندمِ چیده شده، کشاورزان چاق در حال استراحت روی زمین و آفتاب کدر که احتمالا خیلی هم گرم است. اگر کمی بیشتر دقت کنید پرنده های کوچک، گلابی های رسیده و آن چند مرد در دوردست را هم می بینید که دارند آب تنی می کنند. تابلو “خوشه چین ها” اثر بروگل، به ادعای بسیاری از کارشناسان اولین اثر منظره مدرن در تاریخ هنر تجسمی است (تماما واقعی و بدون تمثیل). این اثر شما را کاملا به قلب این مزرعه می برد تا گرمای آن را کاملا حس کنید. تابستان در خوشه چین ها مثل تمام فصل های دیگر به تصویر کشیده شده: عاشقانه، پر از جزئیات و استعاری.

آفتاب بر طبقه دوم، اثر ادوارد هاپر

آفتاب بر طبقه دوم، اثر ادوارد هاپر

آفتاب بر طبقه دوم، اثر ادوارد هاپر

Second Story Sunlight – Edward Hopper – 1960

تمام جزئیات این نقاشی نام ادوارد هاپر را فریاد می زنند: سقف محکم، روکوبی های چوبی سفید و نورها و سایه های دقیق. تضاد این رنگ های روش با آبی کبالتی آسمان، حال و هوایی گرم و تابستانی ایجاد کرده اند. آفتاب گرم تابستانی روی بانوی سالخورده و دختر جوان افتاده که ایستاده بر لبه بالکن، انگار منتظر کسی یا چیزی است. رابطه بین این دو اما نامشخص و کمی تیره و تار است. آیا خانه هم، رو به خورشید دنبال چیزی می‌گردد؟

بعد از ظهر تابستانی اثر آیزک لویتان

بعد از ظهر تابستانی اثر آیزک لویتان

بعد از ظهر تابستانی اثر آیزک لویتان

Summer Evening – Isaac Levitan – 1899

این نقاشی با تمام ظرافت و زیبایی اش، یکی از جذاب ترین مناظر تابستانی را به تصویر کشیده: غروب خورشید در یک دشت. این جاده گل آلود، از قسمت جلویی منظره و از میان سایه های تیره شروع می شود (این نظرگاه ما به عنوان بیننده است) و به سوی دشتی می رود که آفتاب از آن رفته، اما هنوز گرم و روشن است. این دشت در حال از دست دادن آخرین ذرات نور روز است. نقاشی «بعد از ظهر تابستانی» احتمالا یک روز در اواخر تابستان یا اوائل پاییز را نشان می دهد و درست مثل بقیه کارهای لویتان، به خوبی توانسته حال و هوای منظره را به تصویر بکشد. آن هم در منظره ای از روسیه که کمی غم هم همراه خودش دارد. او که دوست نزدیک و نقاش مورد علاقه آنتوان چخوف بود؛ چند ماه بعد از کشیدن این اثر و در سی و نُه سالگی از دنیا رفت.

پاشش بزرگ تر، اثر دیوید هاکنی

پاشش بزرگ تر، اثر دیوید هاکنی

شتکی بزرگتر، اثر دیوید هاکنی

David Hockney – A Bigger Splash – 1967

چند نقاش زنده دیگر را می شناسید که تابلوهایی این قدر گویا داشته باشند؟ آن هم در به تصویر کشیدن یک تابستان خیلی خاص و پاشیده شدن آب در اثر یک پرش عمیق که حتی مشخص نیست چه کسی انجامش داده. شناگر هاکنی، حالا در عمق آب پنهان شده و تنها نشانه ای که از خودش به جا گذاشته آبِ مواج است. این تصویر، یک نمودار دقیق از کالیفرنیا در دهه شصت است: استخرهای لوکس و رنگ های تند و تیز، آفتاب داغ ظهر تابستان و آبی سیر. هاکنی می گوید که برای به تصویر کشیدن یک رویداد دو ثانیه ای دو هفته وقت گذاشته. آثار کمی از نقاشان انگلیسی هستند که تا این اندازه به فرهنگ عمومی و سلیقه جمعی طرفداران هنر تجسمی وارد شده باشند.

به سوی یک روز تابستانی اثر بریجت رایلی

به سوی یک روز تابستانی اثر بریجت رایلی

به سوی یک روز تابستانی اثر بریجت رایلی

Bridget Riley – To a Summer’s Day -1980

این اثر، با بقیه نقاشی های فهرست ما تفاوت های زیادی دارد. نه منظره است و نه فیگور انسان دارد، در واقع هیچ فیگوری ندارد. این اثر رنگ های تابستان را شبیه روبان های نرم و نازک در یک قاب افقی در هم تنیده است: آبی آسمانی، صورتی، بنفش و زرد خورشیدی. چیزی میان موج های دریا و لرزش باد در یک مزرعه ذرت. از طرفی، هر کدام از این «موج»ها دما و شکل بصری متفاوتی دارند. کل نقاشی به نظر در حرکت می رسد (یکی از ویژگی های نقاشی های رایلی همین است) و بر این حقیقت تاکید می کند که هیچ چیز در جهان ثابت باقی نخواهد ماند. عنوان این نقاشی هم برگرفته از یکی از سونات های شکسپیر است. اگر می خواهید در استخری از رنگ های خنک شنا کنید، این نقاشی مناسب شماست!